معنی اثری از شهید مطهری
حل جدول
لغت نامه دهخدا
مطهری. [م ُ طَهَْ هََ](حامص) پاکی. پاکیزگی:
ور جنبی ز میکده بر در کعبه بگذرد
کعبه ز لوث کعب او کی فتد از مطهری.
خاقانی.
مطهری. [م ُ طَهَْ هََ](ص نسبی) منسوب است به مطهر که از قراء ری در مازندران است.(از الانساب سمعانی).
شهید
شهید. [ش ُ هََ] (اِخ) احمدبن عبدالملک بن شهید. ادیب است. (منتهی الارب).
شهید. [ش ُ هََ] (اِخ) زاهد عمربن سعیدبن شهید. امیر قلعه ای است، و در نسخه ای امیر حمص. (منتهی الارب). زاهد عمربن سعدبن شهید. (تاج العروس).
شهید. [ش َ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به ناصرالدین شاه قاجار پس از مرگ دادند. (یادداشت مؤلف).
شهید. [ش َ] (اِخ) شاه شهید؛ لقبی است که به آغامحمدخان قاجار پس از مرگ بدو دادند. (از یادداشت مؤلف).
عربی به فارسی
شهید , فدایی , شهید راه خدا کردن
فارسی به عربی
شهید
فرهنگ فارسی هوشیار
در تازی نیامده یشداسی پاکی مطهر بودن طهارت: گر جنبی ز مغکده بر در کعبه بگذرد کعبه بلوث کعب او کی فتد از مطهری ک (خاقانی)
واژه پیشنهادی
مرتضی مطهری
از کتب شهید مطهری
انسان در قرآن، ده گفتار، عدل الهی
پانزده گفتار، آزادی معنوی، آشنایی با قرآن در هشت جلد
معادل ابجد
1302